انتقام خون سردار شهدای مقاومت(بخش اول)
انتقام به ذاته شاید مورد پسند نباشد، زیرا معمولا از کنترل خارج میشود و حقوقی را پایمال میکند مگر در شرایطی. اما گرفتن حق از ملزومات انسانی است و خداوند نیز آن را می پسندد. ما حق غصب شده خود را در شهادت سردار سلیمانی از امریکا خواهیم گرفت.
گزینه انتقام سخت که از میان بیانیه مقام معظم رهبری انتخاب شده نیز در میان کاربران فضای مجازی فراگیر شده و همه مردممان به تأسی از رهبر انقلاب از انتقام سخت سخن میگویند. اما این انتقام چگونه باید باشد؟ کوتاهترین پاسخ مقام در برابر مقام است؛ ترامپ در مقابل سلیمانی، حداقلترین انتقام ما است. اما آیا این خواسته عملی است؟ آری، اما این انتقام فقط خون در برابر خون نیست، بلکه به اشکال مختلفی میتواند صورت بپذیرد. به عبارتی شعله آتش انتقام در دل مردم ما با یک ترامپ فرو نمینشیند، بلکه با از بین رفتن ترامپیسم در جهان آرام میگیرد. انتقامی که اگر صورت پذیرد مردم جهان را به آرامش میرساند.
ایالات متحده در طول 200سال گذشته مانند اختاپوس بازوان خود را به سمت کشورهای منطقه و جهان برده و به شکلی از اشکال هر کدام را در سیطره خود داده و در آنجا ریشه کرده است. از استثمار تا استعمار نوین. غلبه بر ثروت و امنیت کشورهای میزبان به بهانه حفظ امنیت، توسعه دمکراسی و حقوق بشر و غیره... برچیده شدن این بساط یعنی انتقام خون سردار شهیدمان حاج قاسم سلیمانی. مسئولان امریکایی در بهانه تراشیهای خود در ترور سردار سلیمانی میگویند امنیت به منطقه برگشت! آنها بر روی فراموش کاری ما حساب ویژهای باز کردهاند و میدانند دولتهای منطقه با کمترین تهدید امریکا عقب مینشینند و میتوانند باعث انفعال مرد در برابر امریکا شوند. پس در کوتاه مدت نه تنها انتقام بلکه خود سردار سلیمانی را فراموش میشود. ما فکر میکنیم امریکاییها منتظر واکنشهای نظامی ما هستند و در حال حساب و کتابهای نظامی و بررسی روند کنشها و واکنشها. در صورتی که آنها پس از ترور سردار سلیمانی عراق و ایران را تهدید کردند که اگر فکر انتقام در سرتان بیاید به بدترین شکل پاسخ میدهیم. پس از آن مجددا به کاروان حشدالشعبی حمله کردند و تعدادی دیگر از نیروهای آن را به شهادت رساندند. این رفتار نشان دهنده این است که امریکاییها دیگر شخص قابلی را در برابر خود نمیبینند که بخواهند به واسطه وجود او دست به عصا حرکت کنند و اقدامات دفعی و مستقیم انجام دهند. آنها با جنگ روانی خود بیشتر فتح میکنند تا با جنگ نظامی. چه چیزی امریکا را جسور میکند و امنیت او را در منطقه تضمین؟
برکت خون سرداران و مدافعان شهید از هر کشوری و نژاد و زبانی این است که جنگهای روانی را دفع میکند. شهدا در حیات غیرظاهریشان نوری هستند که راه را برای غرق شدگان در ظلمت روشن میکند. دست یداللهیشان قلب انسانها را حرارت میدهد و سیل خروشانی از مردان مقاوم درست میکند. سیلی که بساط ظلم و جور را در هر زمان و مکانی جمع میکند و به زباله دان تاریخ میاندازد. پس ایستادگی در برابر سربازان نظامی را با سربازان نظامیمان تحقق بخشیم و ایستادگی در برابر سربازان روانی را با شهدیمان ترتیب دهیم.
انتقام کوتاه مدت همه شهدا
انتقام خون سردار مقاومت به دو صورت کوتاه مدت و بلند مدت باید صورت بگیرد که در هر دو شکل نیازمند اتحاد شکلی و روشی میان کشورهای منطقه هستیم. کسانی باید باشند که برنامهای دقیق تبیین کنند تا این اتحاد شکل بگیرد و خون شهدای مدافع حرم، شهدای جبهه انقلاب و شهدای امنیت منطقه به ثمر بنشیند.
در انتقام کوتاه مدت، اولینش استقامت دولتهای منطقه از ایران گرفته تا لبنان، در برابر تهدیدها و ادامه مذاکرات بین المللی است. به عبارتی دولتها باید کمی ظرفیت به خرج دهند تا برنامه انتقام به خوبی انجام بگیرد. در عراق نیز مردم باید با فشار به دولت عراق، تعطیلی جاسوسخانه امریکا را در دستور قرار دهند و محترمانه از آنان بخواهند که عراق را ترک کنند وگرنه به زور اخراج میشوند. در صورت عدم توجه به این خواسته، عواقب آن بر عهده دولت عراق و امریکا است. امریکا باید بداند اگر سفارتش را تعطیل نکند، بار دیگر باید صحنه گروگان گرفته شدن دیپلماتهای خود را همانند سال58 تماشا کند. هرچند این امر نیاز به یک دولت قوی و مستقل دارد و دولتی که زیر یوغ استکبار نباشد و از چالشهای کوتاه مدت نترسد. اما با توجه به اینکه مهمترین قدرت هر کشور مردم آن هستند، مردم عراق میتوانند دولتشان را کمک کنند تا جرات داشته باشد به دنیای پس از اخراج امریکا فکر کند. ضمن آنکه این خواسته مردم عراق باید به خواست مردم منطقه تبدیل شود و همگی خواهان اخراج جاسوسان و قاتلان امریکایی از کشورشان باشند. دولتها نمیتوانند در مورد این خواسته در مقابل مردم بایستند. در ایران نیز مسئولین نباید به واکنشهای دیپلماتیکی و فشارهای ایمیلی بسنده کنند، بلکه آنها نیز باید همراه با دولت و مردم عراق خواستار تحدید حضور امریکا در منطقه شوند و راه سردار شهیدان مقاومت را تکمیل کنند.
به نظر میرسد تمام تلاش سردار سلیمانی در روزهای قبل از شهادتش این بوده که به دولت عراق بفهماند از تهدیدهای امریکا نترسد و روی توان خود برای اداره کشوری مستقل و غیرامریکایی حساب باز کند. همچنین مردم عراق باید با تحمل برخی مشکلات دولتشان را در طی این مسیر یاری کنند تا به رفاه پیشبرنده برسند. زیرا دولت عراق از جنگ داخلی و اعتراض و اغتشاش سراسری بیشتر واهمه دارد تا حضور امریکا و دزدی او از چاههای نفت.
رسانههای مقاومت باید کوشش کنند مردم عراق را در این زمینه یاری دهند و آنها را برای رسیدن به آزادی کامل کمک کنند. وظیفه رسانههای انقلابی جبهه مقاومت روحیه دادن و حمایت معنوی از مردم عراق و منطقه است. استفاده از تجارب مردم انقلابی ایران و آوردن شاهد مثالهای تاریخی به آگاهی مردم عراق کمک میکند. اینکه مردم عراق، مردم ایران را همیشه در کنار خود ببینند برایشان قوت قلب است. از دیگر وظایف رسانهها شبهه زدایی میتواند باشد. با توجه به اینکه عراق کشوری به شدت طایفهای و سیاست زده است. هر طایفه و گروه سیاسی در آنجا آزادانه هر حرفی را بدون رد شدن از حتی یک فیلتر به مردم میرساند که در تفرقه و جدایی و عدم همراهی با نیروی مقاومت اثر زیادی دارد. در داخل کشور ما هم این اختلافات به چشم میخورد و دشمنان با کمترین هزینه میتوانند پرهزینهترین اقدام جبهه مقاومت و انقلاب را بی اثر کنند. از ویژگیهای قرن حاضر فقدان سواد رسانهای در طبقه میانی جامعه است که این موضوع توان بیشتر رسانههای مذکور در اطلاع رسانی صحیح را میطلبد.
یکی دیگر از مشکلات عراق چند دستگی در نیروهای نظامی و شبه نظامی است. متأسفانه در عراق هر شخصیتی برای خود گروهی راه اندازی کرده که مستقل از یکدیگر کار میکنند و از فعالیت یکدیگر خبر ندارند. دستور تاریخی آیت الله العظمی سیستانی برای تشکیل بسیج مردمی عراق یک نکته مهم را در خود جای داده بود که کسی به آن توجه نکرد و آن اینکه ایشان میتوانستند یک گروه شبه نظامی هم تحت فرمان خود تشکیل دهند، اما این کار را انجام ندادند. زیرا هدایت نیروهایی اینچنینی به تخصص و توان بالا نیاز دارد و اثرگذاری نیروهای پراکنده و بی اطلاع بسیار پایین میآید. اکنون کسانی که نیروهایی شبه نظامی تحت فرمان خود دارند و دارای مقبولیت اجتماعی خوبی هستند، باید به تأسی از سردار شهید زیر یک پرچم و با ایجاد وحدت به کمک دولت عراق بروند.
دشمنان فکر میکنند راه سردار شهید ادامه پیدا نمیکند و دیگر کسی نیست، توان امریکا را در منطقه کاهش دهد. نیروهای نظامی ما با همراهی مردم میتوانند به طور محسوس راه شهید سلیمانی را ادامه دهند و از تمام ظرفیتهای خود در محدود کردن و معدوم کردن حضور امریکا در منطقه و حتی دیگر کشورهای جهان استفاده کنند. ما برای انتقام خون سردار شهید بیشتر نیاز به کار فرهنگی و علمی داریم تا کار نظامی. زیرا قدرت امریکا در جامعهای منفعل و بیدانش زیاد است و میتواند هرکاری انجام دهد. در انتقام کوتاه مدتمان باید سیطره فرهنگی و علمی امریکا در تسخیر اذهان را در نظر داشته باشیم. زیرا دست اندازی امریکا محدود به خاک نبوده و فکرها را نیز مورد حمله قرار داده. در جریانات سیاسی گذشته کشورمان نیز آنچه ما را با خسارتهای متعدد در زمینههای اقتصادی و هستهای مواجه کرد، همین تفکر وادادگی در برابر غرب و امریکا بود. به عبارتی فصل مشترک کشورهای منطقه در تن دادن به خواستههای امریکا همین وادادگی فکری است که سلیمانیها باید بیایند و بروند تا این قلبهای پر از ترس را اطمینان دهند.
منطقه به هر طریقی باید برای امریکاییها ناامن شود. احساس امنیت برای دشمن یعنی نابودی منطقه. در انتقام کوتاه مدت میتوان بر روی واکنشهای ایزایی و کوچک حساب کرد. مثلا میشود در یک حرکت کوچک ایزایی ناو هواپیمابر لینکلن را دچار مشکل کرد و برای پایگاهها و سربازان امریکایی خطر آفرینی کرد، ولی استحقاق خون شهید سلیمانی بیشتر از این حرفها است. امام راحل در تکمیل شعار جنگ جنگ تا پیروزی فرمود: جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم.
اخبار مرتبط
تازه های اخبار
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}